در اوج قله های پرواز در میان ابرهایی که مانند پر قو روی هم انباشته اند
در حالی که افکارت از هجوم نابرابریها بشکل دردناکی لذت پروار از تو میگیرد
کجای این زندگیرا برای افزودن به آگاهی تا اوج میتوانی ببری ؟
وقتی فرود بیایی دستهایت به کدام شاخه ای تو را بتواند از گزند سقوط برهاند
به اسم زندگی برای ساختنش تلاش کرده ای تو را نگاه خواهد داشت ؟ ...
سوالی که هرگز جوابی برایش نخواهی یافت ؟