loading...
انجمن علمی فرهنگی تفریحی قاطی پاتی
آخرین ارسال های انجمن
amirk2 بازدید : 6 یکشنبه 19 خرداد 1392 نظرات (0)

پسری هستم از جنس تنهايي كه چشماني منتظر دارد و زخمهاي زمانه بر قلبش حكم مرگ را برايش صادر كرده است يه عمر تنهام خودم خبر ندارم خدا جون ازت يه خواسته بيشتر ندارم اونم اين كه منو ببري پيش خودت همين و بس فكر نكنم چيزه زيادي باشه منو ببر ديگه قلبمو هر كسي شكست دلمو هر كسي لهش کرد بسه ديگه تو ديگه اذيتم نكن منو ببر ديگه خوب ؟ دلم خیلی گرفته نمیدونم چرا ولی احساس خوبی ندارم دلم میخواد از این جا فرار کنم و برم یه جای دور جایی که هیج کس من رو نشناسه هیچ کس نباشه...سکوت و سکوت و سکون دلم می خواست کسی پیدا بشه و طاقت شنیدن این همه درد رو داشته باشه این همه فکر واسه یه ذهن کوچیک این همه درد ......این همه کلمه ی نگفته این همه سکوت

برچسب ها جملات زیبا , تنهایی ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما در سایت بهتر است بیشتر چه چیزی باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 90
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 91
  • بازدید سال : 560
  • بازدید کلی : 5,495